کد مطلب:211836 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

کمک به نیازمندان
از یكی از یاران امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: شبی امام جعفر صادق (علیه السلام) از خانه بیرون رفت در حالی كه كیسه ای بر دوش مبارك خود داشت.

حس كنجكاوی مرا بر آن داشت تا دنبال حضرت بروم و ببینم، حضرت به كجا می رود و با چه كسی كار دارد.

در حال تعقیب امام بودم كه ناگهان چیزی از دست ایشان به زمین افتاد و امام خم شد تا آن را پیدا كند.

من در همین لحظه، نزدیك تر رفتم و سلام كردم.

حضرت بعد از جواب سلام فرمود: «بیا كمك كن تا چیزی را كه گم كرده ام، پیدا كنم» من هم به زمین دست مالیدم و تكه ای نان یافتم و آن را به حضرت دادم؛ سپس به حضرت عرض كردم: ای مولای من! فدایت شوم، اجازه بده تا این كیسه را من بردارم.

فرمود: «نه، این وظیفه ی من است كه این كار را انجام دهم؛ ولی به تو اجازه می دهم كه با من بیایی».

با حضرت به راه افتادیم تا به محلی به نام ظله بنی ساعده



[ صفحه 17]



رسیدیم.

ظله ی بنی ساعده، محلی بود كه در روز، مردم آن جا جمع می شدند و از سایبان آن جا استفاده می كردند و در شب فقرا و افراد غریب در آن جا می خوابیدند.

در آن جا دیدم، حضرت، زیر لباس فردی كه آن جا خوابیده، تكه نانی گذاشت و این كار را برای تمام افراد آن جا، انجام داد.



[ صفحه 18]